در آرزوی پیدا کردن قیمت مصوب / اینجا هیچ چیز شبیه نرخ مصوب نیست


مراجعه کننده که زنی 45 ساله است سرکش و عصبانی است. من دیگر از آنها خرید نمی کنم، اینطور نمی شود، باید یک شماره روی کالا باشد و آنها باید برای خودشان چیز دیگری روی رسید بگذارند. زن جوان در حالی که منتظر توقف خرید است، این جملات را می گوید و کیف خریدش را خالی می کند تا از مغازه خارج شود. زن فروشنده که از سکوت او به ستوه آمده، در آخرین لحظه خروج زن از مغازه فریاد می زند: نخر خانم نخر. شما مشتری نیستید. می دونستی الان باید بخری چون فردا گران تر میشه.» سپس در حالی که کارهای مشتریان دیگر را انجام می دهد به صحبت ادامه می دهد. معلوم نیست این توجیه است یا توضیحی، اما می خواهد این سوء تفاهم را برطرف کند: «ما. اسیر خدا شدند وضعیت ما از اول صبح تا آخر شب همینطور است. همه دعوا کردن همه کسانی که مانند شما هستند – او به مشتریان حاضر در فروشگاه نسبتاً بزرگ خود اشاره می کند – درک و کامل نیستند. البته حق هم با مردم است. نیازمند هستند. اما به خدا تقصیر ما نیست.»

در چند سطر بالا قسمتی از مشاجره لفظی بین یک فروشنده سوپرمارکت و یک مشتری زن در ساعت 10 صبح شنبه در خیابانی نه در محله فقیرنشین نزدیک یوسف آباد تهران را می خوانید. اما دلیل دعوا چه بود؟ نارضایتی مشتری از فروشنده ای که شکر کیلویی 29000 تومانی را 28000 تومان می فروشد. اما این ماجرا محدود به این سوپرمارکت و این محله نمی شود که در بسیاری از فروشگاه های تهران اتفاق رایجی است.

گزارش میدانی که در ادامه می خوانید به تحلیل سه کالای اساسی می پردازد که توسط سازمان تعزیرات کشور قیمت گذاری می شوند اما فروشگاه های سلطنتی شهرستان خود را ملزم به رعایت آن نمی دانند و بسته به میزان شجاعت و البته محله ای که در آن تجارت می کنند، اعداد دلخواه هستند و تنوع کالاها را تعیین می کنند. این سه مورد برنج، شکر و شکر هستند.

قیمت بسته ها با رسید نهایی خریداران متقارن نیست

مغازه دو دری نزدیک یکی از خیابان های قدیمی و کاملا مسکونی در منطقه 9 تهران پایین اتوبان نواب صفوی. با وجود رشد بسیاری از فروشگاه های زنجیره ای از افک کروش و جانبو گرفته تا هفت، هایپراستار، رفاه و سیتیزن، این سوپرمارکت در قلب محله ای متراکم توانسته مشتریان خود را به خوبی حفظ کند. نمی توان کتمان کرد که ژانرهای آن نیز مناسب است و تقریباً با هر ژانری می توانید آن را با قدرت انتخاب های متعدد پیدا کنید. هفته اول حدود ساعت 6 بعدازظهر است و از فروشگاهی با این کیفیت که باید شلوغ باشد انتظار می رود. بنابراین به راحتی می توان محصولات و قیمت آنها را مرور و بررسی کرد. قفسه محصولات مورد نظر را انتخاب می کنم و بدون معطلی به سراغ آنها می روم. اولین محصول برنج است. بارها پیش آمده که قیمت برنج روی بسته بندی درج نشده است که مشخصا حکایت مفصل دیگری دارد. این امر به ویژه در فروشگاه های زنجیره ای اتفاق می افتد. در اینجا در بین بسته بندی های مختلف با برندهای مختلف برنج، می توانید قیمت ها را به خوبی مشاهده کنید. اولین بسته ای که انتخاب می کنم متعلق به یکی از معروف ترین شرکت های مواد غذایی کشور است. زیبا و ماندگاری نسبتا طولانی بر اساس آنچه روی بسته بندی مشاهده می شود، قیمت درج شده برنج برای بسته بندی 2 کیلویی برنج 149000 تومان است. از یکی از فروشنده های جوان که در آن لحظه از کنارم رد می شود می خواهم قیمت را برایم بخواند، می گویم قیمت را پیدا نمی کنم. کمی برمی گردد و می گوید 149000. بعد سریع تصحیح می کند: البته باید شماره بارکد نهایی را به شما بگویم. می پرسم قیمت نهایی با قیمت فروشنده یکی نیست؟ قیمت مصوب تعیین شده توسط دولت که میگه نه خانوم این قیمت ها برای خودشه.

READ  یک قرن انتظار برای خرید خانه در ایران

از او می خواهم قیمت نهایی را از طریق همین بارکد خوان به من اعلام کند. آنچه می شنوم عجیب است. ناگهان 11 هزار تومان به ارزش قبلی خود برگشته است و طبق گفته فروشنده برای بسته 2 کیلویی برنج که عدد 149 هزار تومان روی آن نوشته شده باید 160 هزار تومان بپردازم.

برنج را برمی دارم و چند قدم جلوتر به قفسه قند و شکر می رسم. تاریخچه قبلی در مورد این کالاها تکرار می شود. قیمت درج شده روی بسته 400 گرمی شکر 12800 تومان است اما فروشنده قیمت اصلی را 14000 تومان می گوید و شکر کیلویی را 26000 تومان می فروخت که 20000 تومان به عنوان قیمت در مصرف کننده درج شده بود.

داستان عجیب قیمت به اینجا ختم نمی شود. زیرا فروشگاه دیگری چند صد متر پایین تر از این فروشگاه دقیقاً همان شرایط را داشت و حتی قند قبلی را با همان قیمت های مصوب با ارزش های متفاوت به فروش می رساند. این یکی از قضا کمی ارزان تر می فروخت. او احتمالاً می‌خواست به‌خاطر فروشگاه کوچکتر و ساده‌تر خود با قیمت ارزان‌تری نسبت به رقیب باهوش، به مشتری جبران کند.

وضعیت نجومی قیمت ها در بالاشهر

منطقه بعدی که برای بررسی میدانی این گزارش انتخاب شد، یکی از شلوغ ترین خیابان های محله سعادت آباد بود. به دلیل نزدیک بودن به طرابار و فروشگاه های مواد غذایی و لوازم خانگی، مکان مناسبی برای خرید خانه است. همچنین پیدا کردن جای پارک برای خودرو در صبح و شب دشوار است. حوالی ساعت 11 صبح به یکی از سوپرمارکت های این خیابان سر زدم تا این سه کالای اساسی را که توسط سازمان تحریم ها قیمت گذاری شده است، ببینم. رفتن به محله ای مانند سعادت آباد به دلیل ویژگی جغرافیایی آن با پیش فرض هایی همراه است. به عنوان مثال، شاید بتوان محصولاتی با قیمت های مصوب کمتر را در فروشگاه های شما یافت. شاید بتوان گفت این دیدگاه تا حدودی درست است اما در همه فروشگاه ها نه. در مجلل ترین سوپرمارکت های این محله به سختی می توان قند و شکر را با قیمت تنبیهی پیدا کرد، اما خوشبختانه در این فروشگاه به دلیل نزدیک بودن به میدان ترابر، چنین چیزی وجود نداشت و در واقع بیشتر مردم به دنبال آن بودند. برای محصولات ارزان تر

READ   اجرای آزمایشی عرضه سوخت با کارت بانکی/ توزیع بنزین سوپر در مرحله نخست طرح

اما در اینجا قفسه برنج تنوع بیشتری دارد. از برنج هندی گرفته تا برنج دودی و هاشمی با قیمت های مختلف موجود بود. برنج دودی هشت تومنی دویست و هفده هزار تومان، برنج هندی ده پوندی سیصد و هفت هزار و هشتصد تومان و برنج هاشمی یک کیلویی صد و بیست هزار تومان بود. اما این فقط یک قیمت مصرف کننده بود که ربطی به معنای سخنان او نداشت. زیرا در اینجا نیز فروشنده قیمت های دیگری را برای این اجناس اعلام کرده است که هر کدام با قیمت درج شده بر روی کالا بین پنج تا 12 هزار تومان تفاوت قیمت دارند.

نکته جالب در مورد این فروشگاه فروش قیمت شکر بر اساس قیمت مصوب بود. وقتی دلیلش را از فروشنده پرسیدم، پاسخی داد که به نظر می رسید هیچ ربطی به واقعیت ندارد: «مسئله برنج خیلی متفاوت است. به محض خرید می‌فروشد، اما چون شکر بیشتر در مغازه می‌ماند، به همان قیمت می‌فروشد.»

نکته قابل توجه دیگر این است که هر چه محله ای که این سه کالا در آن مشاهده شده به شمال شهر نزدیکتر باشد، افزایش قیمت نسبت به تعداد مصرف کنندگان بیشتر می شود. نمونه آن برنج دودی دو کیلویی است که قیمت مصرف کننده آن ۱۶۲ هزار تومان بود اما در یکی از سوپرمارکت های خیابان فرشته به قیمت ۱۹۸ هزار تومان فروخته می شد.

فروشگاه محله یوسف آباد تنها جایی نبود که بین مشتری و فروشنده درگیری وجود داشت. در آن روزها که برای بررسی و نظارت بر وضعیت بازار این سه نوع کالا به خیابان های مختلف تهران سر می زدم، شاهد تفاوت قیمت برخی از این کالاها با رقم نهایی درج شده در قبض ها و حساب ها بودم. از خریداران باعث شوک و بی اعتمادی شد. اکنون اما برخی سکوت کرده اند و برخی دیگر واکنش متفاوتی نشان می دهند. نکته بارز این است که این میزان قیمت گذاری سلیقه ای در شرایطی صورت می گیرد که سازمان تعزیرات حکومتی بارها از نظارت جدی بر فروشگاه های کشور خبر داده است. اما مشاهدات میدانی ما نشان می دهد که این اجرا آنطور که باید نیست و شاید باعث نشده کالاها با همان قیمت مصوب به مردم عرضه شود.


منبع

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا