
هدف غرب در اوکراین چیست؟
مایکل ایگناتیف، استاد تاریخ در دانشگاه اروپای مرکزی مینویسد: «تاکنون اهداف غرب منفی بوده است: درگیر نشدن در جنگ با روسیه و در عین حال انجام هر کاری برای کمک به اوکراینیها». این به معنای نه گفتن به زلنسکی در درخواست او برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع ناتو است. اما استراتژی نظامی غرب را نمی توان بر اساس آنچه که انجام نمی دهد بنا کرد. ناتو و متحدانش باید یک هدف مثبت تعیین کنند.
در آغاز حمله، زمانی که بسیاری پیروزی سریع روسیه را پیشبینی میکردند، غرب به سادگی میتوانست ارزشهای خود را نشان دهد و به زلنسکی و دولتش تبریک بگوید، در حالی که محتاطانه برای تخلیه رهبران اوکراینی در خارج از کشور آماده میشد. زلنسکی این پیشنهاد را رد کرد و اکنون که اوکراینی ها نشان داده اند که چه کاری می توانند انجام دهند، ناتو موشک های ضد تانک و ضد هوایی شلیک می کند و اطلاعات نظامی را با فرماندهان اوکراینی به اشتراک می گذارد.
غرب وارد جنگ نیابتی شده است و در جنگ نیابتی اهداف را نیروهای نیابتی تعیین می کنند. وقتی نیروهای نیابتی به خوبی عمل می کنند، انتظار اهداف بلندپروازانه تر، از اجبار دشمن گرفته تا بن بست تحقیرآمیز تا تغییر رژیم، وسوسه انگیز است. با این حال، این خطر استکبار استراتژیک را افزایش می دهد. ما این خطر را داریم که فراموش کنیم روسها سابقه طولانی در مشکلات اقتصادی دارند. آنها می توانند قبل از اینکه علیه نظام قیام کنند، تحریم های اقتصادی زیادی را تحمل کنند. همچنین پیش بینی اینکه حلقه درونی پوتین بالا می رود و او را جابجا می کند، مغرور است.
هنوز زود است که نتیجه گیری کنیم که پوتین در حال شکست در جنگ است. او قبلاً به تاکتیکهای مخربتر و مؤثرتری روی آورده است، با تخریب وحشتناک ماریوپول و خارکف که نشان میدهد کیف چه انتظاری دارد. نه غرب و نه نمایندگان آن قادر به اعلام تغییر رژیم به عنوان یک هدف استراتژیک نیستند، که خطر تحریک پوتین را پس از تشدید تنش های خشونت آمیز و خطرناک تر خواهد داشت.
غرب به شدت رژیم تحریم ها را تبریک می گوید، اما تحریم ها سلاح هایی هستند که به هر دو طرف ضربه می زنند. همه رهبران غربی می دانند که افزایش قیمت بنزین به معنای مشکلات سیاسی در کشور به خصوص در سال انتخابات است. اگر غرب واردات انرژی از روسیه را بیشتر کاهش دهد، یا اگر روسها تعطیل شوند، رکود یا حتی رکود در آینده رخ خواهد داد.
رهبران غربی ممکن است نگران تأثیرات اقتصادی طولانی مدت تحریمها باشند، اما آنها همچنین میدانند که تمرکز بر اقتصاد خود – و در نتیجه روی آینده سیاسی خود – به ضرر اوکراینیها نه تنها برای اوکراینیها، بلکه برای خودشان شرمآور است. در زمانی که جنگ در مقیاسی بی سابقه با رای دهندگان غربی در جریان است، نجات اقتصادهای غربی با قربانی کردن اوکراینی ها یک سیاست و استراتژی ضعیف است. اگر هنوز بتوان از پیروزی روسیه جلوگیری کرد، غرب باید کمک های خود به ارتش اوکراین را افزایش دهد تا پوتین را به بن بست خونین وادار کند و به دنبال آن راه حلی از طریق مذاکره صورت گیرد که حداقل بخشی از اوکراین را دست نخورده باقی بگذارد. در دستان دولت زلنسکی باشید.
حتی در اینجا، غرب باید برای بدترین ها برنامه ریزی کند، نه اینکه به بهترین ها امیدوار باشد. بدترین آن سقوط دولت زلنسکی پس از یک محاصره طولانی و بمباران کیف خواهد بود. ارائه قابلیت های ضد هوایی، ضد موشکی و ضد توپخانه به اوکراینی ها برای پایان دادن به محاصره ضروری است. اما اگر نتوانند جلوی روس ها را بگیرند، غرب باید تصمیم بگیرد که آیا می تواند کنار بماند و بمباران کاخ ریاست جمهوری و سرنگونی یک دولت منتخب دموکراتیک را تماشا کند. سقوط دولت زلنسکی پیروزی مورد نیاز پوتین را به ارمغان خواهد آورد. این به او این امکان را می دهد که اوکراین را به عنوان یک کشور مستقل نابود کند و روسی سازی مردمان تازه تسخیر شده را آغاز کند.
این سناریوی قابل قبول باید به رهبران غربی شفافیت استراتژیک و اخلاقی بدهد. هدف استراتژیک غرب در این جنگ باید حفظ دولت زلنسکی باشد. با نجات دولت، غرب می تواند اوکراین را نجات دهد. هر گونه تلاش روسیه برای پایان دادن به دولت زلنسکی باید خط قرمز غرب باشد: لحظه ای که به پوتین پیام می دهد که اگر متوقف نشود، با زور پاسخ خواهد داد.
رهبران سیاسی غربی این فرصت را دارند که در نشست این هفته ناتو درباره این پیام راهبردی تصمیم بگیرند. اگر آنها بتوانند به اجماع برسند، رهبری نظامی ائتلاف باید برنامههای تاکتیکی برای ارائه یک پیام قوی و روشن ایجاد کند.
منبع: سندیکای پروژه
312 49
منبع