
مرد افغان دختر ایرانی مورد علاقه خود را کشت/ از ازدواج با من منصرف شد اما پولی را که برای او خرج کردم به من پس نداد.
رسیدگی به این پرونده از سال 1377 با کشف جسد دختر جوانی در ساختمانی نیمه کاره آغاز شد.
در پی این گزارش، مسئولان به محل حادثه در جنوب تهران اعزام شدند. تحقیقات نشان داد مقتول با ضربات متعدد چاقو کشته شده است. در ادامه جسد برای تعیین هویت و علت مرگ با دستور مقامات قضایی تحویل پزشکی قانونی شد و شناسایی عامل قتل در دستور کار ماموران قرار گرفت.
چند روز پس از این حادثه خانواده ای به کلانتری مراجعه و از ناپدید شدن دخترشان به نام پروانه خبر دادند. از آنجایی که علائمی که این خانواده به مسئولان دخترشان ارائه کردند شباهت زیادی به جسد کشف شده داشت، برای شناسایی به پزشکی قانونی فرستاده شدند و به این ترتیب با تایید این خانواده مشخص شد جسد متعلق به پروانه است.
پس از شناسایی مقتول، پلیس با بررسی تلفن همراه وی متوجه شد که وی از ماه ها قبل با پسر جوانی به نام رحمان که تبعه افغانستان است در تماس بوده است، به همین دلیل حکم بازداشت رحمان صادر شد و با مراجعه ماموران به محل کارش. . مشخص شد وی در همان ساختمان نیمهساز مشغول به کار بوده و همزمان با کشف جسد محل کار خود را ترک کرده و متواری شده است. یک هفته بعد با ردیابی مظنون پرونده دستگیر شد.
رحمان پس از دستگیری و در بازجویی های اولیه به قتل پروانه اعتراف کرد و گفت: من و پروانه چند ماه پیش در خیابان با هم آشنا شدیم. من از ابتدا با او صادق بودم و صادقانه به او گفتم که من هم افغان هستم و هم کارگرمان.
پروانه هم حاضر به دوستی شد بعد از چند هفته به عنوان ازدواج راحت به او پیشنهاد ازدواج دادم و او هم قبول کرد و چون به پروانه اعتماد داشتم پولم را به او دادم تا خرج کند و برای خودش پس انداز کند. در دوران دوستی مان حدود 30 میلیون تومان به او دادم. تا اینکه یک روز به من گفت که حاضر نیست با من ازدواج کند. گفت کار پیدا کردم و مستقل شدم و فعلا نمی خواهم ازدواج کنم و چون خیلی دوستش داشتم چند بار اصرار کردم که فکر کند و خواستگاری کند اما قاطعانه گفت نه.
متهم درباره روز حادثه نیز گفت: آن روز از پروانه خواستم برای صحبت به محل کارم بیاید اما او اصرار داشت که دیگر با هم ارتباط نداشته باشیم. من هم گفتم اگر ما هستیم ازدواج نمی کنم باید پولی را که از من گرفتی پس بدهی وگرنه می کشمت
فکر می کردم پروانه از این تهدید ترسیده است اما آنقدر سرد و بی تفاوت بود که عصبی شدم و با چاقو به او ضربه زدم، وقتی روی زمین افتاد به خودم آمدم و دیدم نفس نمی کشد. به طور اتفاقی از ترس وسایلم را جمع کردم و تصمیم گرفتم به سرعت ایران را ترک کنم اما پلیس مرا دستگیر کرد و پس از اعتراف متهم و بازسازی صحنه جنایت تحقیقات تکمیل و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. .
در ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: به قصد کار و ساختن زندگی جدید به ایران آمدم اما پروانه با احساسات من بازی کرد و زندگی ام را نابود کرد. . من عاشق او بودم، هرگز نمی خواستم او را بکشم و اکنون متاسفم و از خانواده اش می خواهم مرا ببخشند.
پس از پایان اظهارات متهم و وکیلش، قضات برای صدور رأی وارد دادگاه شدند.
23302
منبع