
تطبیق پذیری، نظم جدید قرن پانزدهم
قرن چهاردهم هجری که از اول فروردین 1301 آغاز شد، در 20 مارس 1400 هجری قمری به پایان می رسد. جهان در طول این قرن شاهد تغییرات چشمگیری بوده و نظم های سیاسی زیادی را تجربه کرده است.
در طول این قرن، شروع جنگ جهانی اول که از آغاز حمله آلمان به روسیه از 29 اوت 1293 تا 4 دسامبر 1300 ادامه یافت، با پیروزی متفقین منجر به فروپاشی امپراتوری های عثمانی و اتریش شد. بریتانیا، فرانسه، اتحاد جماهیر شوروی) و ایالات متحده). این یک عرصه بین المللی جدید ایجاد کرد. جنگ چهار ساله که نزدیک به 10 میلیون نفر را کشت، چندین سلطنت را در اروپا تغییر داد و منجر به نابودی اتریش، آلمان، امپراتوری عثمانی و روسیه شد. این وضعیت، تضعیف نظم حاکمیتی، راه را برای انقلاب روسیه هموار کرد و مقدمه ای برای تبدیل اتحاد جماهیر شوروی به یک ابرقدرت جهانی شد.
در قرن چهاردهم جنگ جهانی دوم در اول شهریور 1318 آغاز شد و در سال 1325 پایان یافت و جنگی بود بین دو بلوک متحد (آلمان، ایتالیا، ژاپن) و متفقین (بریتانیا، فرانسه، آمریکا و شوروی). ) و از نظر وسعت جغرافیایی و قدرت تخریب منابع انسانی و طبیعی بی سابقه بود. شکست بلوک متفقین در این جنگ، آغاز دوران جنگ سرد و استقرار نظم جهانی مبتنی بر نظام دوقطبی بود. این دوره که به جنگ سرد معروف است به دلیل عدم درگیری مستقیم نظامی بین نیروهای آمریکایی و شوروی ادامه یافت. در این دوره، ایالات متحده از تغییر رژیم و قیام های طرفدار غرب در سراسر جهان حمایت می کرد و اتحاد جماهیر شوروی از احزاب کمونیستی و انقلاب های چپ در سراسر جهان حمایت می کرد. در این دوران بسیاری از مستعمرات سابق استقلال یافتند و با تشکیل جهان سوم، کنترل و گسترش نفوذ بر کشورهای جهان سوم به یکی از مناطق اصلی درگیری بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد.
یکی از مهمترین رویدادهای قرن چهاردهم و جنگ سرد، انقلاب اسلامی ایران و شکست رژیم پهلوی به عنوان متحد آمریکا و دوست اتحاد جماهیر شوروی بود. انقلاب اسلامی ایران به عنوان پدیده ای نوین در نظام بین الملل، مستقل از آمریکا و شوروی تحت لوای اسلام، آغاز دوران جدیدی در تاریخ سیاسی جهان است. نیروهای شرق و غرب ظهور این انقلاب را نپسندیدند و برای مقابله با آن و حتی شکست انقلاب متحد شدند. شعارهای انقلابی و اسلامی مردم ایران و مقاومت در برابر شرق و غرب به ویژه در دوران جنگ تحمیلی به خارج از ایران نیز صادر شد و تأثیر بسزایی در فروپاشی شوروی داشت.
نظم جهانی مبتنی بر نظام دوقطبی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پایان یافت و به ایده نظم نوین جهانی منجر شد. در آن لحظه آمریکا به عنوان یک نیروی بلامنازع اعلام کرد که جهان دچار آشفتگی است و به رهبری عنصر بالاتر یعنی آمریکا نیاز دارد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهترین فرصت را برای آمریکا فراهم کرد تا از این رویداد به صورت یکجانبه برای ایجاد نظم نوین جهانی و رسیدن به اهداف خود استفاده کند. کاخ سفید به دنبال تحمیل حکومت توتالیتر بر جهان بود و با معرفی اصطلاح «نظم نوین جهانی» اعلام کرد که فقط ایالات متحده می تواند نظم و امنیت را در جهان ایجاد کند.
انقلاب اسلامی ایران که دنیای دوقطبی آن روز را به سه قطبی تبدیل کرد، با فروپاشی شوروی دوقطبی جدیدی به نام «اسلام و استکبار» ایجاد کرد که توجه مسلمانان را به خود جلب کرد. میل دلگرمکننده ملتهای تحت ستم و نهضتهای آزادیبخش و برخی دولتهای مستقل برای انقلاب اسلامی، نظم جدید مورد نظر آمریکا را به چالش کشید و اسلام انقلابی را تهدیدی جدی برای آمریکا و اسرائیل قرار داد. آمریکا که امنیت رژیم صهیونیستی را به عنوان راهبرد اصلی خود می دید، با متزلزل شدن امنیت اسرائیل و قیام مسلمانان منطقه از همه جهت، اقدامات مختلفی را علیه ایران به عنوان بخشی از راهبرد خویشتن داری دوجانبه انجام داده است. مهم ترین اقدامات آمریکا علیه ایران حمایت از رژیم بعث در جنگ هشت ساله و اعمال تحریم های سرکوبگرانه درازمدت بود که نه تنها نتوانست به اهداف آمریکا دست یابد، بلکه بر قدرت ایران در منطقه افزود و موجب تقویت نظام شد. جبهه جهانی چندجانبه
با توجه به این وقایع به نظر می رسد قرن پانزدهم هجری نه دوره پادشاهی خواهد بود، نه دوران احیای دو قطبی و نه دوره ثبات یک جانبه در جهان. این قرن نوید نظمی مبتنی بر چندجانبه گرایی در روابط بین الملل را می دهد که با ایجاد و تقویت ائتلافی از کشورهای جهان برای دستیابی به یک هدف مشترک که همانا مخالفت با یکجانبه گرایی است، در حال شکل گیری و تقویت خواهد بود. امروزه اکثر کشورها به این نتیجه رسیدهاند که تحت تأثیر فرآیند جهانیسازی به رهبری آمریکا، نه تنها امنیت ملتها در سراسر جهان تضمین نمیشود، بلکه تهدیدها برای امنیت ملی به طور فزایندهای متنوع میشوند. در این شرایط دولت ها به تنهایی قادر به رفع تهدیدهای خارجی و حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی خود نیستند و باید از دستوری مبتنی بر همکاری جمعی و چندجانبه پیروی کنند.
حمله ناتو به افغانستان، ادامه تهاجم اسرائیل به فلسطین اشغالی، تهاجم آمریکا و غرب به عراق و لیبی، حمله عربستان و امارات به یمن با کمک آمریکا، مداخله آمریکا در سوریه، تقویت داعش و القاعده و حمایت آمریکا و به طور کلی تروریسم غرب. و پیشرفت ناتو به سمت شرق نیاز به تقویت رویکرد چندجانبه به امنیت جهانی را نشان می دهد.
در اوایل قرن پانزدهم، جهان به این نتیجه رسید که تقویت رویکرد چندجانبه و اقدام مشترک دولتهای مستقل در برابر نیروهای زیادهروی بهویژه ایالات متحده، مؤثرترین راه برای تأمین امنیت ملتها است. در این قرن تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها احیا می شود و قدرت های بزرگ نمی توانند کشورهای ضعیف را با جنگ و خونریزی تسخیر کنند. روسیه پس از جنگ در اوکراین چاره ای جز ورود به دایره چندجانبه گرایی نخواهد داشت.
در طول این قرن دولت های اوراسیا از جمله ایران نقش مهمی در شکل گیری نظام اقتصادی بین المللی خواهند داشت و استراتژی نگاه شرق به ایران معنا پیدا می کند. در جهان اسلام نیز کشورهای تأثیرگذار مانند ایران، ترکیه، مصر و عربستان سعودی به تدریج به یکدیگر نزدیک خواهند شد و رویکرد مشترکی را برای امنیت منطقه و مبارزه با صهیونیسم و تروریسم اتخاذ خواهند کرد.
در قرن پانزدهم، تقویت چندجانبه گرایی یک انتخاب نبود، بلکه یک ضرورت بود، زیرا کشورهای مستقل به این نتیجه رسیدند که اقدام یکجانبه، حتی توسط دولت های قدرتمند، راه حل مشکلات بین المللی نیست. در این قرن ابزارها و مراکز قدرت چند برابر میشود و مرکز قدرت از غرب تغییر میکند، انحصار اقتصادی آمریکا شکسته میشود و هیچ دولتی بدون در نظر گرفتن منافع دیگران نمیتواند منافع خود را تامین کند. در قرن جدید، یکجانبه گرایی رویکرد قابل قبولی نیست و آمریکا به تدریج قربانی سیاست یکجانبه گرایی خود خواهد شد.
امیدواریم در این قرن فصل جدید حیات جمهوری اسلامی ایران با پیروزی همراه باشد و انقلاب اسلامی به آرمان بزرگ خود یعنی ایجاد تمدن نوین اسلامی نزدیک شود.
منبع